1
شنـــیدم که مهــمونی بــود خونهتون
شــــنیــدم بــازم خـــواستـــگار اومده
چـــرا با من این جوری تا میکـنی؟
به "وللاهه" ایــن کـــارا خیـــلی بــده
همـه ایــن روزا مــا رو با هــم دیدن
میگــن ایـــن با اون دختــره نامزده
بازم خواستگار را میدی خونهتون
نگـــفتــم بـــه ایـــــن آدمــــا رو نــده
شـــنیدم کـــه انـــگشــتر آورده بـــود
نشـستین با هم خـــیلی حـــرفا زدیــن
مبــــارک باشه پــــای هم پیر بشــین
دیـــگه هرچــی باشــه حالا نامـزدین
به وعــده وعیـــداش فـروخــــتی منو
مگه سـرتر از من بود عشـق جــدیـد
الهـــی کــه از کـاســه چشــمام درآد
نبــیـنم تــــو رو زیــــر تــــور سفــید
فرامـــوش نمــیشی فرامــوش نکن
ایشـالا که خوشبــخت بشی نــازنیــن
دلــت وقــتی تنــگه بــهم زنـگ نـزن
فقــط عــکــسای اون روزا رو بـبـین
2
شبها که میخوابم تموم بالشم خیسه
دارم به تنهاییم عادت میکنم بانو
چشمام هنوزم خائنند و با تو هم دستن
حتا به اشکامم حسادت میکنم بانو
گاهی فضا پر میشه از حال و هوای تو
حس میکنم پیش منی، چشمام و میبندم
دستام و تو دستات تصور میکنم بعدش
مثل یه دیوونه به دنبال تو میگردم
گلها هنوزم رفتنات روخواب میبینن
بعد تو حتا خونه هم تکراری و سرده
وقتی که بودی خندههام دنیا رو میخندوند
این روزها حتا صدامم دیگه یخ کرده
دارم به تنهاییم عادت میکنم بانو
از این همه چایی و ته سیگار معلومه؟
باورنکن اینا توهمهای مردونهاس
اما خیال کن که همه چیزام آرومه
از وقتی که رفتی رو تخت تنها نخوابیدم
جای تو خالیه هنوزم توی این خونه
"این ماجرا باعث شده شبها نمیخوابم
هر صبح تنهاییم داره خواب میمونه"
برگرد تموم کن این همه دلتنگیامون رو
خاموش کن آتیش کینه ورزیامونو
از هرجا برگردی، یک هیچه به نفع تو
برگرد و بنویس از سر خط عاشقی مونو