سلام.خيلي زيبا و با طراوت بود بهاره جان! آفرين! يه نکته کوچيک به نظرم اومد. ستاره افتاد تو آب، دوست ميشه زود با ماهي.از نظر تطابق زماني يه کم مشکل داره.يا بايد همزمان مي شدن يعني افتاد و دوست شد، يا جمله رو شرطي مي کردي و مي گفتي: بيفته، ميشه.البته کاملاً قابل درکه که اونوقت مشکل وزني پيدا ميشد اما يه کم بيش تر روش فکر کني حتماً حلش مي کني. بعدم اين که شعرها به طور مجزا، خيلي قشنگ و دلنشين بودن اما در يک قالب جمع نمي شدن و از نظر وزن و سبک با هم متفاوت بودن.احتمالاً اين يه کار کودکه که هرکدوم از شعرا در يه صفحه مجزا ميان و ربطي به هم ندارن و فقط هم موضوعن.خوب بود اولش به اين نکته اشاره مي کردي که از نظر خواننده، اشتباه به نظر نرسه قلمت هميشه پويا و چشمه طبعت هميشه جوشان دوست من!:)
دیدگاهها
يه نکته کوچيک به نظرم اومد. ستاره افتاد تو آب، دوست ميشه زود با ماهي.از نظر تطابق زماني يه کم مشکل داره.يا بايد همزمان مي شدن يعني افتاد و دوست شد، يا جمله رو شرطي مي کردي و مي گفتي: بيفته، ميشه.البته کاملاً قابل درکه که اونوقت مشکل وزني پيدا ميشد اما يه کم بيش تر روش فکر کني حتماً حلش مي کني.
بعدم اين که شعرها به طور مجزا، خيلي قشنگ و دلنشين بودن اما در يک قالب جمع نمي شدن و از نظر وزن و سبک با هم متفاوت بودن.احتمالاً اين يه کار کودکه که هرکدوم از شعرا در يه صفحه مجزا ميان و ربطي به هم ندارن و فقط هم موضوعن.خوب بود اولش به اين نکته اشاره مي کردي که از نظر خواننده، اشتباه به نظر نرسه
قلمت هميشه پويا و چشمه طبعت هميشه جوشان دوست من!:)
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا