چرخ، راشد انصاری

چاپ تاریخ انتشار:

کانون

راشد انصاری شاعر، نویسنده، روزنامهنگار و طنزپرداز متولد سال 1350 در روستای دیدهبان از توابع بخش صحرای باغ لارستان است. وی به طور حرفهای از سال 1372 فعالیت خود را در زمینه شعر و داستان طنز آغاز کرد. پس خالو راشد جان بچرخ تا بچرخیم.

شاید نمیدانی که گاهی چرخ میچرخد

چرخاست خب! خواهی نخواهی چرخ میچرخد

فرقی ندارد روی خاک سرد بنشینی

یا روی تخت پادشاهی، چرخ میچرخد

تا آب میبیند به خود گرداب، میگردد

تا میزند در آب ماهی چرخ، میچرخد

گاهی خودت هم خندهات میگیرد از این که،

با یک دلیل پوچ و واهی چرخ میچرخد

بنده دو زن دارم! یکی تهران یکی بندر

با هر سفیدی و سیاهی چرخ میچرخد!

در شهرتان دیدم هزاران خانهی خالیست

یخ کردم از بی سر پناهی! چرخ میچرخد

ای جان مکن دلخوش به بازیهای این دوران

هر دم به سود یک جناحی! چرخ میچرخد

هی چوب کردن لای چرخ این و آن، بعدا

خود را زدن بر بیگناهی! چرخ میچرخد

مانند چرخ اقتصاد دشمنان ما

همواره کُند و اشتباهی چرخ میچرخد!

در حسرت یک لقمه نان یک عمر بیهوده

چرخیدم و دادم گواهی چرخ میچرخد

یارب فضای کشور ما شد غبار آلود

از شدت آن گر بکاهی چرخ میچرخد