ترانه «صالح دُروند»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

saleh dorvand

حالى كه دارم، سخته توصيفش

يه جورِ خيلى خيلى ناجوره

پامُ رو پام انداخته م، آرومم

انگار نه انگار پام لب گوره

حالِ يه قايقرونُ دارم من

دستم فقط يه چوب كبريته

مى خوام بسوزونم خودم رو؟ نه!

مى خوام ازش پارو بسازم! هه!

از بچگى تقديرمون اين بود

خيره شدن به حوض ماهى ها

پيله به دخترهاى همسايه،

كه گم شدن لاى سياهى ها

دو مى زنه چشمام، هنوز گيجم

توو انتخابِ اختيار و جبر

رفتن مث سگ توو دل سختى

يا صبر روى صبر روى صبر

بن بست، راهِ روبرومُ بست

پشت سرم يه مردِ خيكى بود

مى نالم و حتا نمى دونم

اون كه منُ زد آدمِ كى بود

حالى كه دارم سخته توصيفش

يه جورِ بد! نه! خيلى بدجوره!

پامُ رو پام انداخته م، آرومم

انگار نه انگار پام لب گوره

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

صالح دروند

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692