شعری از «احمد ارهان» مترجم «صابر حسینی»

چاپ تاریخ انتشار:

شعری از «احمد ارهان» مترجم «صابر حسینی»



زندگی‌­اي که نام‌اش را با حرف بزرگ نوشته بودم
رفته رفته غیر قابل تحمل می­‌شود
سوسک‌­هاي مرده در یخچال
هراس کوچه ، شعله­‌ي رازیانه
- چرا مرا هیچ کسی دوست نمی­‌دارد‌؟
من­ای که مانده‌­ام در پوچی اتاقک یک آسانسور
از طبقه‌­ي سوم به بعد چیزي به یاد ندارم
سر به شانه گذاشته‌، بر خود می­‌پیچم -
اما چرا کسی مرا دوست نمی­‌دارد‌؟
خویش را در حرف‌­هاي کوچک­ام پنهان می­‌کنم ...