شعری از «آیتن موتلو» مترجم«فائزه پورپیغمبر»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

شعری از «آیتن موتلو» مترجم«فائزه پورپیغمبر»

 

نوازندگان بازنده ء ناپیدا
یک به یک، نابهنگام، همگی سر می رسند
در شعاع ِ شمع هایی که دیگر فرو خفتند
عده ای به اتفاق ِ مرگ، جان دارند
عده ای نیز جان باخته اند، در حالیکه هنوز جان داشتند
شمشیرهایشان را در باران برآهیختند
به شمار خاطراتی افزودند
که از ذهنم پاک شده اند
از نزیستن سیر شده اند
درهایی که با دست هایی همه خجل
دارند بسته می شوند ؛

آیا بی پروا بودم، حیرانم
شیفته و کم مایه و نادان و ناتمام بودم
بدون ِ همراهی ِ من، با خویشتنم یکی بودم
کولی ها، از جایگاه ِ زباله ها
دارند قطره های باران را جمع می کنند
و چگونه می شود که دستهاشان بوی مزارع ِ زعفران می دهد؟

یکی یکی سر می رسند
از قصه های پریان و از حریق ِ آذر
از مزارع ِ پُر گُل
از صراط ِ مستقیم و ضَلالی
که وقتی دلگرم می کردند، عاری از مِهر می گشتم
از مزارع ِ تلخ ِ تاریکی
از مِهر و کین
از بلورهای سیلیکونی ِ روحم
از روزهای برفی
از سرخوشی در آفتاب
که از یاد برده بودم ؛

به رَختی آرمیده ام که در آن باد ِ سردی خانه کرده
به خموشی ِ سکوت
به هشیاری ِ خون ِ خشم و خروش
جان من درد می کند، جان من، آه، درد می کند
چگونه فاش کنم خویش را؟
از لحظه ای که زمان در آن دارد دگرگون می شود
از گناهان ِ ندانسته ء فلکی ها
از نفَس های عمیق و آه ها
همگی دارند، یک به یک سر می رسند

و چگونه می شود که دستهاشان بوی مزارع ِ زعفران می دهد؟

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692