در انتظار بانویم
در کافه منتظر مینشینم
تا بانوی زیبایم بیاید
روزنامههای روز را میخرم
و کارهای کودکانهای میکنم
در صفحهی طالعبینی
برج حمل را پیدا میکنم
ای برج حمل کمکم کن
ای برج حمل به من اطمینان بده
آیا بانوی زیبای من میآید؟
آیا راضی میشود با من ازدواج کند؟
آیا راضی میشود بانوی زیبای من باشد؟
طالعم از روزی خبر میدهد
که خورشید با عشق و آرزو طلوع میکند
از پنج بچهای که خواهند آمد میگوید
و از ماه عسل
در کافه منتظر میمانم
ده سال شمسی
ده سال قمری
در حالی که منتظر بانوی زیبایم هستم
روزنامهها مرا میخوانند
ابر سیگارم بر من میدمد
و فنجان قهوهام مرا مینوشد
نزار قبانی/ترجمهی رامک رامیار