به همراه غبار / شعری از «استانیسلاو بارانچاک» ترجمه «كاميار محسنين»

چاپ تاریخ انتشار:

 

درباره شاعر: متولد 1946 در پوزنان، لهستان. شاعر، منتقد ادبی، مدرس و سردبیر. شاعر پیشروی نسل 68 (لقبی که خود به دانشجویان معترض لهستانی داد که در سال هیپی گری و در تابستان عشق ، در مخالفت با سانسور در داخل کشور خودشان تظاهرات می کردند). یکی از پایه گذاران کمیته دفاع از کارگران پس از اتفاقات 1976. از شاعران موج نوی لهستان. از آغاز دهه هشتاد، استاد دانشگاه هاروارد و سردبیر مجله پولیش ریویو

 

 

به همراهِ غبارِ روی کتاب ها،

اثرهای انگشتِ روی شیشه (شکستنی –

زمین نیندازید)، به همراهِ

کوپن سهمیه شکر و صلیبی برای به دوش کشیدن

(شکستنی – از این جهت به سمت بالا)، من حمل می شوم،

به همراهِ نوشته ای در سجاف لباسم، هزاران

واژه در سرم (شکستنی – با دقت به یاد آورید)،

با هزار زلوتی اضافه برای مواقع اضطرار

(شکستنی – زیاد نگران نباشید)، به همراه نقاب اعتماد به نفس

و زخمی در گرده، به همراه وعده ای تو خالی و امیدی

نافرجام (شکستنی – اعتماد نکنید)، به همراهِ

انشالله و یالله،

به همراهِ می توانی رویش حساب کنی و تا سر حد مرگ بیزارم

(شکستنی – نمیرید)، به همراه بیا از اول شروع کنیم

و بزنم به تخته و چه سود،

و به همراهِ این عشق که تمام چیزیست

که با من می ماند، خوب یا بد،

برای ابد، این شکستنیست، آی حمال ها،

 

و خیلی سنگین تر از چیزیست که به نظر می رسد

 

مترجم: ک. م.