شعری از «دلشاد عبدالله»/ ترجمه‌ی «محمد طرغه»

چاپ تاریخ انتشار:

 


میهمان

در آینه‌ی اتاقم

کسی به خود می‌نگرد

هرگز فردی چنین متین ندیده‌ام

سرخ و سپید

قدافراشته و پیشانی‌بلند

-مردی تمام-

در آینه‌ی اتاقم

چهره‌ی کسی پیداست

هرگز چشمانی چنین مهربان

لبانی این‌گونه نرم و نازک ندیده‌ام

گمان می‌کنم بار اول است که این‌جا می‌آید

پیش‌ترها شاید

فقط از شیشه‌ی پنجره به اتاقم نگریسته باشد

در آینه‌ی اتاقم

مرد ناشناسی به خود می‌نگرد

دوستی شرمگینانه به او زل زده

هرگز کسی این‌گونه شرم‌آلود به من خیره نگشته است

شاید بار اولی است

که به من سر می‌زند

چون او بیاید

یک‌بار می‌آید و دیگر همه‌چیز بدرود، تمام

 

Delshad Abdollah/ 1973-present