شعر «به سیم و زرم نیازی نیست» شاعر «آلدا مرینی» ترجمه «سیدابوالحسن هاشمی‌نژاد»

چاپ تاریخ انتشار:

seyed abolhasan hasheminejad

به سیم و زرم نیازی نیست

به احساسات، به کلمات ، کلمات گزیده ازسر فرزانگیِ.

به گل هائی به تام اندیشه ، به رزهائی بنام  حضور،

به رویا ها ئی که درآنها درختان هستند،

به ترانه هائی که مجسمه ها را به رقص می آورند.

به ستاره هائی که در گوش عاشقان زمزمه می کنند

نیاز دارم.

به شعر نیاز دارم.

به این جادو که سنگینی کلمات را می زداید،

احساسات را بیدار می کند و رنگ تازه می بخشد.

شعر من مثل آتش تند است.

چون تسبیح در میان انگشتانم می چرخد.

دعا نمی کنم چون شاعری بد شانسم

که ساعتها با درد زایمان سکوت می کند

شاعری هستم که فریاد می زند و با فریاد خود بازی می کند

شاعری هستم که آواز می خواند و کلمات را نمی یابد

کاه خشگم که صدا روی آن ظربه می زند

من آن لالایی ام که کودکان را به گریه می اندازد

افتخاری هستم که به خود اجازه سقوط می دهم.

جعبه فلزی دعای طولانی اندوه گدشته ام که نور نمی بیند.

شعر «به سیم و زرم نیازی نیست» شاعر «آلدا مرینی» ترجمه «سیدابوالحسن هاشمی‌نژاد»