شعر «لال» شاعر « آ هجری. ایزگورن» مترجم «پونه شاهی»

چاپ تاریخ انتشار:

pooneh shahii

سکوت می کردی و برف می بارید

شب از چشمان تو آغاز می شد

 و در کتاب های نیمه تمام ؛ به انتها می رسید

زمان چاقوی کندی ست بر پیشانی نازک ما

آینه ها  شکسته است

 سکوت می کردی ؛ بی هیچ درنگی سکوت می کردی و برف می بارید

بهمن موهای سفید شده ی  من است

اسفند فرزند ناخلفم که فراری است

و تابستان مادری ست  دور از من

من نشانه های بهار را در وجودم  حمل می کنم

 خرداد مثل قصه ی دوقلوهای  پری دریایی است

 اردیبهشت  خیس می کرد مدام، موهایم را

سکوت می کردی ؛ بی هیچ درنگی سکوت می کردی

 و بارانها می بارید

خیلی منتظرمان گذاشت

هیچ وقت به موقع نیامد مه

تیر آرام بود یا شاید هم  اینگونه وانمود می کرد

 مرداد شاید همان  دوستی باشد  

در امتداد مرهم زخمهایت

 شهریور با ستاره ها می پوشاند شبهایمان  را

غافلگیر می شد گل سرخ در حین گناه 

مهر  به فریاد کودکی می مانست

 سکوت می کردی ؛ بی هیچ درنگی سکوت می کردی

 و طوفانها آغاز  می شد

آبان مثل مسافری ره گم کرده بود.

ما خودمان  بودیم که گرفتاریها را رهسپار  می کردیم

آنی که می ماند  ما بودیم، آنی که می رفت معلوم نبود کیست

 آذر مثل برگی در باد بود و لحظه ای  گذرا

 که با صدای خودش رم می کرد

 دی آخرین بازمانده بود

 شبیه رویایی کمرنگ

 ولی

هیچ فصلی به اندازه ی چشمان تو

 بی رحمانه زخم نزد

و تو

سکوت می کردی و برف می بارید.

شعر «لال» شاعر « آ هجری. ایزگورن» مترجم «پونه شاهی