شعري كه به مناسبت مراسم تغيير سن مي بايست حاضر مي شد* اديب جانسور Edip Cansever ترجمه: نيما يوسفي - تورگوت ساي

چاپ تاریخ انتشار:

nima yosefi

من تورا هرگز در جاده اي بلند، گام زنان نديدم

در زير باران ديدم و با قدحي در دست ديدم

هنگامي كه به ساحل مي نگريستي و هنگامي كه مي نگريستي با روي گرايانت ديدم

و با لباسهايي ديدم

كه تنها برازنده زنان تابلوهاي مونه** بودند

من تو را هرگز در جاده اي بلند، گام زنان نديدم

گامهايت آنچنان كوتاه بود كه فرض كن در تعطيلات تابستاني

مقابل در يك هتل بر روي يك پل چوبي

ميان يك دسته گل و گربه اي زنگ زده

آن چنان كوتاه بود گامهايت

كه در مدت شستن يك ليوان

قد مي داد و طول مي كشيد

من تو را هگز در جاده اي بلند گام زنان نديدم

پاسخي نداري به آنان كه مي پرسندت "كجا مي روي؟"

سلامي همچون يخ لرزان و سرگردان

و سلامي با عجله مي دادي به كساني كه از جايي مي امدند

جاهايي كه فرض كن خيلي دور بودند

و تو هم گويي از آنجا ها آمده اي با اتوبوس ها

از راهها و لبخندهايي كه از درياها جمع كرده بودي

من تو را هرگز در جاده اي بلند، گام زنان نديدم

وقتي توراميبينم انگار گرد دنيا را مي گردم

حتي اگر از اتيلر تا حصار *** برويم

در خردسالي ات هستي اگرچه بزك كرده اي

و در سنين بالاتر هم انگار همان كودكي هنوز

من تو را هرگز در جاده اي بلند، گام زنان نديدم

در ماه مارچ :بادمجان ، در ماه آگوست: گل كلم

آشپزخانه ات ديري است اينطور است

و نامي داشتي نامت تومريس اويار**** بود

نامت را عوض كن امسال اما بپا تومريس اويار باشد

من اين زمستان چنان سردم شد كه نپرس

اگرچه خورشيد در خانه تو اصلن غروب نكرد

بگو آيا من تو را هرگز در جاده اي بلند، ديده بودم هيچ؟

*اين شعر را اديب جانسور به مناسبت روز تولد تومريس اويار( نويسنده ترك) سروده است شعري به زني كه سالها در خفاء به او عشق ورزيد

**اوسکار-کلود مونه (Oscar-Claude Monet) (نوامبر ۱۸۴۰ - ۵ دسامبر ۱۹۲۶)

*** دو سمت مشهور در استانبول

**** تومريس اويار(Tomris Uyar)(١٩٤١-٢٠٠٣) مترجم و نويسنده ترك

شعري كه به مناسبت مراسم تغيير سن مي بايست حاضر مي شد* اديب جانسور Edip Cansever ترجمه: نيما يوسفي - تورگوت ساي