شعر «وامپوم» شاعر «هونوره فانون جفرز» مترجم‌«علیرضا توکلی و محسن کاظمی طامه»

چاپ تاریخ انتشار:

alireza tavakoli mohsen kazemi

«در دوران تماس اولیه، وامپوم هندی نیوانگلند، از صدف های لوله ای شکل کوچکی تشکیل می شد که سوراخ و به تسبیح کشیده می‌شد». آلفرد ا.کیو (1935) - مورخ و پروفسور آمریکایی

شکستن ابرها با تشنج آغاز می‌شود.

مردی مرد دیگری را به قبضه می‌آورد، علت‌ها احاطه‌اش می‌کنند

کشتار توجه می‌کند به طرح اشیا.

پوسته تغییر شکل می‌دهد، بیش از آن که کسی تصور کند.

پشت آن چه ایستاده‌است؟ دوست یا دشمن؟

(آری، می‌تواند هر دو باشد. خیال کردی نمی‌دانم؟)

فهرست کن: هلندی. هندی. پیکود. پیوریتن.

فهرست کن: آنگاه. جنگ. حالا. تاریخ. فهرست.

خریدن پوسته‌ی آهنی و شلاق خورده از افتخارات

وامپوم مرخص شده‌است. شوخی کن. پوزخند بزن.

پول ناپدیدشده‌ی آن کودکانی را که بی‌جان زنده‌اند.

فهرست کن: برکت. لعنت. همسر. برده. ناجی. وحشی.

پوسته‌ها کنایه ‌می‌زنند

قبرهای نبش شده در گهواره آرام می‌گیرد.

کسی که غذا برای گرسنگان می‌آورد

پخته می‌شود.

شعر «چهارچوب خوب» شاعر «مگی اسمیت» مترجم «علیرضا توکلی و محسن کاظمی طامه»