شعر «گلهای نرگس زرد» شاعر «ویلیام وردورث» ترجمه «سیدابوالحسن هاشمی نژاد»

چاپ تاریخ انتشار:

seyed abolhasan hasheminejad

چون ابری که روی دره ها و تپه ها

شناور است ،آن بالا تنها سر گردان بودم،

که ناگاه توده ای دیدم

انبوهی از گلهای نرگس زرد طلائی

کنار دریاچه ، زیر درختان

لرزان و رقصان در نسیم.

مدام مثل ستاره های راه شیری

که می درخشند و چشمک می زنند،

درامتداد کرانه خلیج

در خطی بی انتها گسترده می شدند.

با نگاهی ده هزار را دیدم ،که

سرهایشان را در یک رقص با نشاط تکان می دادند.

امواج هم در کنارشان می رقصیدند

اما آنها در شادی و نشاط

از امواج درخشان ،پیشی می گرفتند.

در دشتی چنین فرحناک، شاعر

کاری جز شادی نمی نوانست کرد

من بیشتربه این نمایش خیره می شدم

 تا به ره آوردی که برایم آورده بود.

بارها هنگامی که روی تخت آرام می گیرم

 دراندیشه باشم یا نبا شم

آنها به نا گاه در چشم باطنم

که برکت تنهائی است، جلوه می کنند.

آنگاه قلبم لبریز از شادی می شود

وبا گلهای نرگس زرد می رقصد.

شعر «گلهای نرگس زرد» شاعر «ویلیام وردورث» ترجمه «سیدابوالحسن هاشمی نژاد»