شعر «اشک های بی ثمر» شاعر «آلفرد لرد تنیسون» مترجم «میثاقه شاه نظری»

چاپ تاریخ انتشار:

zzzz

درنمی یابم دلیل رانش این اشک های بی ثمر را

اشک هایی که از ژرفای یأس و نا امیدی آمده

از دل بر می آید و بر چشم می نشیند

از نظارهٔ زمین های شاد‌‌ خزان دیده

در اندیشهٔ روزهایی که دیگر از دست رفته اند

سرزنده همچون درخشش اولین پرتو به بادبان کشتی

که دوستان از دست رفته مان را به سویمان می آورد

به اندوهناکی آخرین سرخی های برجای مانده

می برد تمام دوست داشته های آدمی را با خود

بسی محزون و سرزنده اند، روزهایی که دیگر از دست رفته اند

غمتاک و غریب همچون تاریکی سپیده دم در تابستان

با نغمه سرایی زودهنگام پرندگان نیمه بیدار

به گوش هایی که سرانجام نمیشنوند و چشم هایی که دیگر نمی بینند

چه محزون وغریب اند روزهایی که دیگر از دست رفته اند

عزیز همچون یادآوری بوسه های بعد از مرگ

به شیرینی تمام امید های بی ثمر

به روی لب هایی که شد از آن دیگری،

به ژرفای عشق،

عشق اول، با تمام ندامت های ناپخته اش

آه، اینان مرگ زندگی اند در روزهایی که دیگر از دست رفته اند

شعر «اشک های بی ثمر» شاعر «آلفرد لرد تنیسون» مترجم «میثاقه شاه نظری»