زندگی، باورکن، رویای چنان تاریکی نیست
که فرزانگان می گویند.
بارها اندکی باران صبحگاهی
خبر از روزی دلپذیر میدهد.
گاهی ابر تیره میآید.
اما زود میگذرد.
اگر رگبار، گل رز را شکوفا میکند
نالیدن از بارش آن چرا؟
اوقات خوش زندگی
سریع و شاد میگذرند
از آنها درحال گذار، قدردان وشادکام،
لذت ببر.
چه میشود اگر مرگ گاهی فرا رسد
وعزیزانمان را بکام کشد؟
یا اندوه با نوسانی فاحش
بنظر برامید پیروز گردد؟
باز هم امید با جهشهای کشسان،
تسخیر نا پذیر، هر چند در زوال،
بالهای طلائیش هنوزسبک روحند
هنوزآنقدر قوی که ما را بخوبی یاری دهند.
شجاعت، درروزحساب، مردانه وبی باکانه
میتواند نا امیدی را
شکوهمندانه و پیروز مندانه نا بود کند.