شعر «تنهایی» شاعر «رابرت فراست» مترجم «مهسا آشنا»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

zzzz

-کجا شنیده بودم که این باد به چنین غرشی جانکاه تبدیل شده؟

-چه فکر کرده این باد؟من که این در بیقرار را نگه داشته م باز

-حال که خود ز تپه ای به ساحلی خروشان،چشم دوخته م

-روزهای تابستان گذشتند،ابرهای تاریک در مغرب متراکم شدند

-بر کف فرونشسته ایوان خانه،برگ ها همچون ماری شروع به خزیدن کرده اند

-بی هدف بر زانوانم خورده و از دست رفته اند

-صدایی شیطانی زمزمه می کرد در گوشم،

-که باید رازم فاش شود

-حقیقت تنهایی در خانه

-راز تنهایی وجود

-اینکه به غیر خدا کسی را ندارم آشکار شود.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شعر «تنهایی» شاعر «رابرت فراست» مترجم «مهسا آشنا»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692