ترجمه شعر The sun rising از «جان دان»/ مترجم «سمیه اوتاری نژاد»

چاپ تاریخ انتشار:

zzzzطلوع خورشید

ای ابله کهنسال بی دوام

 

ای سرکش بی مرام

چرا از میان پنجره ها می خوانی مارا

واز میان پرده ها می تازی مارا

این همه آزار بهر چیست؟

مگر این کار هرروزت نیست؟

دور شو، دست از گریبانمان بکش

ای خورشید یاغی سرکش

نزد کاهلان و عبوسان رو

به شکارچی پادشاه گوی

که در مسیر است پادشاه تا بشوید روی

به دهقانان ندا ده تا برچینند خوشه ها را

و انبار کنند توشه ها را

گردش ایام نبرد زیادم او را

عشق من جاودانه است به او