• خانه
  • شعر
  • شعر ترجمه
  • زنده باد انقلابی که جاز با خودش آورد / جان یوجل/ مترجم آیدا مجید آبادی

زنده باد انقلابی که جاز با خودش آورد / جان یوجل/ مترجم آیدا مجید آبادی

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

زنده باد انقلابی که جاز با خودش آورد / جان یوجل/ مترجم

 

کسی نماند

گلها خمیده باز می شدند

چراغ ها کج و کوله بودند

نمی توانستم از پله ها بالا بروم

سقف کوتاه بود

سیفون کار نمی کرد

نه می توانستم برینم

نه می شد بشاشم

بهار یک مبارز مرده

در یک واحد آپارتمانی منتظر ماندم

منی که انتظار را دوست ندارم

از آن رو که انتظار برایم عذاب آور است

عصبانی ام می کند

در حال انتظار، در ایستگاه های قدیمی قطار

به عنوان یک کمونیست پیر

صدای تن تن گیتار

دوباره آدمم می کند

آدمی که یک هو حوا شود در هوای بلاتکلیفیست

در حالی که زیبایی هایشان با بهار نزدیک می شود

دوستانم این نوازندگان جاز

البته که یک بادام تلخ پیدا می کنند

و ما زندگی را دوباره می سازیم

این ریتم ذهرمار

و این آکورد

همگی مان در انقلاب زندگی حضور نداریم

زنده باد انقلابی که جاز با خودش آورد

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692