چندشعراز:شیرکوبیکس(شاعرمعاصرکرد) ترجمه:خالدبایزیدی(دلیر)

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

چندشعراز:شیرکوبیکس(شاعرمعاصرکرد) ترجمه:خالدبایزیدی(دلیر)

 

باران همه
بارشش زیبانیست
همه شان نامشان باران است
جنگل همه
درختهایش زیبانیست
همه شان نامشان درخت است
بنده خدا
پرندگان خدا
جانوران خدا
همه شان مثل هم زیبانیستندو
وهمچنین شعرهای من نیز...
............................................
من به تنهایی غریب خانه خودنیستم
خانه نیزغریب کوچه است و
کوچه نیزغریب سرزمین و
سرزمین نیزغریب جهان و
جهان نیزغریب فلک است!
..........................................
رودخانه ای ازمن پرسید:
توکیستی؟!
گفتم:
من ماهی ام
شیرکوبی کس ماهییم!
گفت:
ازکدام رودخانه!
گفتم:
ازرودخانه شعر!
گفت:
اگرروزی آن رودخانه خشک شد؟
گفتم:
معلوم است
نخست درد و سپس نیز می میرم
.............................................
گردبادنیزشعرمی نویسد
گاهی وقتها
دشتی رامی نگارد
اماکه می خوانی اش
گردوغبار
چشمان ات راکورمی کند
وخش وخاشاک می پوشاندات
..............................................
امشب همه چراغهاروشن اند
وگرچه خانه ام نیز
همچنان تاریک است
ازچه برنمی گردی؟!
امشب همه چراغها خاموش گشته اند
که چه خانه ام نیزروشن است
آی که توبرگشته ای!؟

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692