شعری از «جون جردن» ترجمه از زبان انگلیسی« مریم علاء امجدی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

شعری از «جون جردن» ترجمه از زبان انگلیسی« مریم علاء امجدی»

جون جردن[1] (۱۹۳۶-۲۰۰۲) شاعر، نمایش نامه نویس و نویسنده آمریکایی-جامائیکایی تبار است که به خاطر تعهد قلمش به حقوق بشر و تلاش برای ترقی خواهی شناخته شده است. "شعر ِ حقوق ِ من" یکی از درخشان ترین آثار جردن است که در سال های آخر دهه ۱۹۷۰ سروده شده و دریچه ایتاریخی-اجتماعی به جهان زیست شده او به عنوان یک زن سیاه پوست در آمریکای سفید است.

شعر ِ حقوقِ من

حتی امشب،

امشب که باید کمی قدم بزنم

و ذهنم را برای آمدن این شعر آماده کنم

شعری درباره این که چرا نمی توانم بیرون بروم

بدون تغییردادن لباس ها، کفش ها و چگونگی ِ ایستادن هایم

جنسیت، هویت و سنم

وضعیتم به عنوان یک زن که تنها در شب قدم می زند

تنها در خیابان، نه اینکه مساله تنهایی باشد

مساله این است که

نمی توانم آن چه را که می خواهم انجام دهم

آنچه را که می خواهم برای جسمم

چرا که من جنسیت اشتباهی سن اشتباهی رنگ پوست اشتباهی دارم

و تنها اینجا در شهر نیست

بلکه کنار ساحل

یا در دل جنگل نیز

می خواستم تک و تنها آنجا بروم

و به خدا فکر کنم

یا به بچه ها فکر کنم

یا به دنیا فکر کنم

یا به همه ی اینها که زیر ستاره ها و سکوت افشا شده بودند، یک جا فکر کنم:

نمی توانستم بروم، نمی توانستم فکر کنم و نمی توانستم آن جا بمانم

با آن تنهایی که آن همه می خواستمش

چرا که من نمی توانم

هر آنچه که می خواهم را با جسمم انجام دهم

راستی، چه کسی چنین ترتیبی را بنا کرده؟

در فرانسه می گویند اگر مردی نفوذ کند

اما نپاشد، به من تجاوز نکرده

و اگر پس از چاقو زدن پس جیغ زدن پس از التماس کردن به آن حرام زاده

و حتی پس از فرو کردن چکش بر سرش

حتی اگر پس از همه این ها خودش و دوستانش مرا از هم بدرند

من خودم رضایت داشته ام

و تجاوزی در کار نبوده چون بالاخره می فهمید

بالاخره با من این کار را کردند

چون من اشتباهی بودم، دوباره اشتباه کردم که من ِ اشتباهم را در جای اشتباهی گذاشتم

که دقیقا شبیه آفریقای جنوبی است

که در نامیبیا[2] نفوذ می کند

که در آنگولا[3] نفوذ می کند

و آیا معنی آن این است

منظورم این است که از کجا می فهمید که پرتوریا[4] خودش را پاشیده؟

مدرکش چه شکل و شمایلی خواهد داشت؟

مدرک ِ پاشیدن هیولای غول پیکر ِ پوتین پوش ِ ارتش بر روی سرزمین سیاه پوستان؟

و اگر پس از نامیبیا پس از آنگولا

پس از زیمبابوه[5]

پس از مقاومت همه مردان و زنان ِ خویشم که تا خودسوزی دهکده ها هم پیش می روند

و اگر پس از همه این ها شکست بخوریم

آن پسران گنده چه خواهند گفت؟ که من رضایت داشتم؟

می دانید چه می گویم؟

ما مردمان اشتباهی با رنگ پوست اشتباهی در قاره اشتباهی هستیم

چرا همه سعی دارند زشتی فاجعه را تا حد منطق تقلیل دهند؟

و به گزارش این هفته ی روزنامه ی تایمز

در سال ۱۹۶۶ سازمان سیا[6] فهمید مشکلی دارد

و این مشکل مَردی به نام انکروماه[7] بود

پس او را کشتند

و پیشترمشکل آنها پاتریس لومومبا[8] بود

و پیشتر از آن پدرم بود

که می آمد دنبالم در یکی از پر آوازه ترین دانشکده های جهان

و پدرم می ترسید وارد سالن غذا خوری دانشکده شود

پدرم می گفت که او اشتباه است، سنش پوستش جنسیتش هویتش

و پدرم بود که شهریه دانشگاهم را می پرداخت

و پیشتر از آن

این پدرم بود که می گفت من اشتباهم

می گفت که باید پسر می شدم

چون او دلش پسر می خواست

و اینکه باید رنگ پوستم روشن تر می شد

و موهایم صاف تر

و اینکه نباید این قدر به فکر پسرها می بودم

بلکه باید پسر می شدم

و پیشتر از آن

التماس ِ مادرم بود برای جراحی زیبایی بینی ام

و سیم برای دندان هایم

و اینکه می گفت کتاب ها را رها کنم

به عبارت دیگر، من با مشکلات سازمان سیا بسیار آشنا هستم

و مشکلات آفریقای جنوبی و مشکلات شرکت نفت و گاز اگزون[9]

و مشکلات کلی آمریکای سفید پوست و مشکلات آموزگارها

و واعظ ها و اداره ی اف. بی. آی[10] و مدد کار های اجتماعی

و مادر و پدر خودم

من با این مشکلات بسیار آشنا هستم

چون ظاهرا همه این مشکلات من هستم

من تاریخ ِ تجاوزم

من تاریخ ِ انکار خودم هستم

من تاریخ ِ حبس ِ دهشتناک خودم هستم

من تاریخ ِ ضرب و جرح و حمله هستم

با ارتش هایی بی شمار علیه هر آن چه می خواهم با ذهن

و جسم و روحم انجام دهم

حالا چه مساله تنها قدم زدن باشد

چه عشقی که حس می کنم

یا تقدس تهیگاهم

یا تقدس حدود ملی ام

یا تقدس رهبرانم

یا تقدس همه و هر کدام از نیازهایم

که زاده ی شخصیت و فردیت و دل ِ تنها و منحصر به فرد من هستند

به من تجاوز شده

چون من اشتباه بوده ام: جنس اشتباه سن اشتباه پوست اشتباه

بینی اشتباه موی اشتباه نیازاشتباه رویای اشتباه جغرافیای اشتباه لباس اشتباه

من معنای تجاوز بوده ام

من همان مشکلی بوده ام که همه می کوشند تا با نفوذ اجباری از بین ببرند

حالا چه آب و لعابی برای مدرک و شاهد باشد یا نباشد

اما مبادا دچار سوء تفاهم شوید، این شعر نشان ِ رضایت من نیست

من رضایت نمی دهم، نه به مادرم نه به پدرم نه به آموزگارانم

نه به اداره ی اف. بی. آی نه به آفریقای جنوبی   نه به بدفورد-استای[11]

نه به پارک اونیو[12] نه به شرکت هواپیمایی آمریکن ایرلانز[13]

نه به لات های بیکاره که سر محل کشیک می کشند

و نه به آنهایی که با پنهان شدن در خودروهایشان ایجاد رعب و وحشت می کنند

من اشتباه نیستم: نام من اشتباه نیست

نام ِ من از آن ِ خود ِ خود ِ خود ِ من است

و نمی توانم بگویم که چه کسی چنین ترتیبی را بنا کرده،

اما می توانم بگویم که از همین لحظه به بعد

مقاومت ِمن

خودمختاری ساده ی روزها و شب های من

ممکن است به بهای جانتان تمام شود.

 


[1] June Jordan

[2] Namibia             

[3] Angola

[4] Pretoria پایتخت آفریقای جنوبی

[5] Zimbabwe

[6] Central Intelligence Agency (C.I.A.)

[7] Kwame Nkrumah اولین نخست وزیر و رییس جمهور غنا که رهبر آزادی آن کشور از استعمار انگلیس بود

[8] Patrice Lumumba رهبر جنبش آزادی و اولین نسخت وزیر انتخابات آزاد در کشور کنگو

[9] Exxon

[10] Federal Bureau of Investigation (F.B.I.)

[11] Bedford-Stuy

[12] Park Avenue

[13] American Airlines           

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692