(١)
دلم برای خیلی چیزها تنگ شده
دلم برای...
چتر و...
باران و
... تو تنگ شده،
یادت هست،
زندگی چه منظر زیبایی داشت!؟
*************
(٢ )
2 تعجب مکن اگر
... با جامه ی پاره ی کارگری ام
از نردبانی چوبی
به آسمان بروم و
... رنگ های خاکستری اش را بزدایم و
به رنگ آبی روشن چشمانت
درآرم.
تعجب مکن!
من...
همانم
که هستی.
************
(٣ )
به هر سوی که می روی
گاه گاهی،
سایه ات را نگاهی کن
خواهی دید مرا،
که چقدر دلتنگم.
**********
(٤ )
زندگی طعم شیرینی دارد!
چون نارنگی،
اگر کنار هم باشیم.
*******
(٥)
من
گل سرخی
به تو خواهم داد،
تو نیز
از تنهایی ام درآر
، فصل پاییز،
تنهایی،
زکام کشنده ای ایست!
***********
(٦ )
ای باران
تو گواه باش...
که چقدر دوستش دارم!
********
(٧ )
باران
هر چه می گذرد،
به شدت،
به رگبار می بارد
من بدون پالتو!
می پرسی: چطوری؟
می گویم که: خوبم.
اما تو
باور مکن .
*************
(٨ )
چه زیبا خواهد بود...!
قلبم،
در سینه ات .
**********
(٩ )
از وقتی که
کوچه مان را ترک کردی،
دگر خواب نمی بینم،
رویا،
هر چه داشتم را
با خودت بردی.
*********
(١٠ )
در این فکرم
که چگونه بتوانم
کره ی زمین را
به باغی بزرگ تبدیل کنم،
بزرگ... بزرگ
فقط برای اینکه همه بدانند
که چقدر
دوستت دارم!