اشعاری از Serge Lama (1973) & Lara Fabian (1994) مترجم شجاع نی نوا

چاپ تاریخ انتشار:

دیگر رویایی ندارم، دیگر سیگار نمی‌کشم

دیگر حتی داستانی برای نقل‌کردن ندارم

بدون تو چرک‌آلود و زشت هستم

بدون تو مانند یتیمی بی‌سرپناه هستم

***

دیگر میلی به ادامه‌ی زندگی ندارم

هنگامی‌که می‌روی زندگی‌ام از حرکت باز می‌ایستد

دیگر زندگی‌ای ندارم و حتی بسترم

سکوی ایستگاه راه‌آهن می‌شود

آن‌هنگام که می‌روی

***

من مریض هستم، بکلی مریض

مانند زمانی‌که قبلا مادرم شب‌هنگام بیرون رفت

و آن‌زمان‌که من را با نومیدی‌ام تنها گذاشت

***

من مریض هستم، کاملا مریض

تو می‌آیی، من هرگز نمی‌دانم چه‌هنگام

تو دوباره می‌روی، هرگز نمی‌دانم به کجا

و به‌زودی دو سال می‌شود

که تو اهمیتی نمی‌دهی

***

همانند یه صخره، همانند یک گُناه

به تو گره‌خورده‌ام

خسته‌ام، بسیار خسته

برای وانمود‌کردن این‌که خوشحال هستم هنگامی‌که آن‌ها همراهم هستند

***

هر شب می‌نوشم اما همه‌ی نوشیدنی‌ها

برای من یک مزه دارند

و تمام قایق‌ها پرچم تو را به احتزاز درمی‌آورند

دیگر نمی‌دانم کجا بایستی بروم، تو همه‌جا هستی

***

من مریض هستم، بکلی مریض

خونم را در پیکر تو جاری می‌سازم

و آن‌هنگام که تو در خوابی من همانند پرنده‌ای مرده هستم

***

من مریض هستم، کاملا مریض

تو مرا از تمام ترانه‌هایم محروم کرده‌ای

تو مرا از تمام واژه‌هایم تهی‌کرده‌ای

باوجود این‌که قبل از لمس تو دارای ذوق موسیقی بودم

***

این عشق مرا هلاک می‌سازد و اگر ادامه پیدا‌کند

در خلوت خودم خواهم مُرد

درکنارِ رادیو‌ام همانند یک بچه‌ی نادان

درحال گوش‌دادن به صدای خودم که می‌خواند

***

من مریض هستم، بکلی مریض

مانند زمانی‌که قبلا مادرم شب‌هنگام بیرون رفت

و آن‌زمان‌که من را با نومیدی‌ام تنها گذاشت

***

من مریض هستم، آری درست است من مریض هستم

تو مرا از تمام ترانه‌هایم محروم کرده‌ای

تو مرا از تمام واژه‌هایم تهی‌کرده‌ای

و قلب من بکلی مریض است

احاطه‌شده با حصارها، می‌شنوی؟ من مریض هستم