شعر «به سمت دوست» شاعر «عبدالرحیم کاراکوچ» مترجم «محسن حامد»

چاپ تاریخ انتشار:

شعر «به سمت دوست» شاعر «عبدالرحیم کاراکوچ» مترجم «محسن حامد»

 

هر راهی که در من شکل میگیرد

حرکت میکند به سمت دوست

سرازیر میشود عطر بنفشه، نرگس، رز

و میرود به سمت دوست

زمان کمی مانده

یکی شده روز و شبام

قطره قطره خون گرم من

جاری میشود به سمت دوست

بیا در من ببین، تو بیا به سمت من

مانعام نمیشود هیچ مشکلی

دستی که ندیدهام من را

میبرد به سمت دوست

سرم داغ چون فر و قلبم چون تنور

مدتهاست که میسوزم

عشق در من بچه آهوییست

که میدود به سمت دوست

مانع نمیشوم و مخفی نمیکنم

تنها چشم به راه او هستم

نگاهم هنگام مرگ

میبیند و میرود به سمت دوست


 

شاعر: عبدالرحیم کاراکوچ از مجموعه «به دوست... » سال انتشار 1994

ترجمه: محسن حامد