شعر «به سمت دوست» شاعر «عبدالرحیم کاراکوچ» مترجم «محسن حامد»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

شعر «به سمت دوست» شاعر «عبدالرحیم کاراکوچ» مترجم «محسن حامد»

 

هر راهی که در من شکل میگیرد

حرکت میکند به سمت دوست

سرازیر میشود عطر بنفشه، نرگس، رز

و میرود به سمت دوست

زمان کمی مانده

یکی شده روز و شبام

قطره قطره خون گرم من

جاری میشود به سمت دوست

بیا در من ببین، تو بیا به سمت من

مانعام نمیشود هیچ مشکلی

دستی که ندیدهام من را

میبرد به سمت دوست

سرم داغ چون فر و قلبم چون تنور

مدتهاست که میسوزم

عشق در من بچه آهوییست

که میدود به سمت دوست

مانع نمیشوم و مخفی نمیکنم

تنها چشم به راه او هستم

نگاهم هنگام مرگ

میبیند و میرود به سمت دوست


 

شاعر: عبدالرحیم کاراکوچ از مجموعه «به دوست... » سال انتشار 1994

ترجمه: محسن حامد

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692