جهان اوغوز در سال ١٩٦٣ متولد شد. در رشته روزنامه نگاري دكترا گرفت و از سال ١٩٨٨ در نشريه هاي گوناگون كار كرد. اشعارش در مجلات گوناگون به چاپ رسيده است
"عشق و ديگر هيچ "
شعري از جهان اوغوز(Cihan Oğuz)
ترجمه: ن.يوسفي -تورگوت ساي ((Turgut Say
آدم بي عاري بودم
كولي عرياني كه
دنيا را گذاشته بودند به روي كولم.
سرم تركيد وقتي داشتم گور خودم را مي كندم ؛
در پياده رو با موتورسيكلتم پست سفارشي مي بردم
جلد جلد گناه در پاكت تحويل خدا مي دادم!
درونم پر از تيله هاي دردبود
و همگي لب پر شده بودند
از بس كه توي سرم اين طرف و ان طرف مي زدند!
پشت به دروازه هاي ويران سلفي گرفتم!
ذره اي فايده نداشت شليك توپها،
وقتي كه بچه هاتوپ بازي مي كردند و آن به طرف ديگر شيرجه مي زد!
نتوانستم كلمه هاي مناسب را بيابم براي بازگو كردن حالم!
نه پنجره اي براي ديدن ماند
و نه در همسايه اي براي كوبيدن
چشم بد به دور، وضع همه درست خواهد شد!
تنها من خواهم ماند ، مثل گاوي نشان شده؛ كر ولال!
مثل قهوه اي كف پريده بر روي ميز،
بعد از مراسم خواستگاري!