شعر « عشق و ديگر هيچ» شاعر «جهان اوغوز» مترجم«ن. یوسفی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

شعر « عشق و ديگر هيچ» شاعر «جهان اوغوز» مترجم«ن. یوسفی»

 

جهان اوغوز در سال ١٩٦٣ متولد شد. در رشته روزنامه نگاري دكترا گرفت و از سال ١٩٨٨ در نشريه هاي گوناگون كار كرد. اشعارش در مجلات گوناگون به چاپ رسيده است

"عشق و ديگر هيچ "

شعري از جهان اوغوز(Cihan Oğuz)

ترجمه: ن.يوسفي -تورگوت ساي ((Turgut Say

آدم بي عاري بودم

كولي عرياني كه

دنيا را گذاشته بودند به روي كولم.

سرم تركيد وقتي داشتم گور خودم را مي كندم ؛

در پياده رو با موتورسيكلتم پست سفارشي مي بردم

جلد جلد گناه در پاكت تحويل خدا مي دادم!

درونم پر از تيله هاي دردبود

و همگي لب پر شده بودند

از بس كه توي سرم اين طرف و ان طرف مي زدند!

پشت به دروازه هاي ويران سلفي گرفتم!

ذره اي فايده نداشت شليك توپها،

وقتي كه بچه هاتوپ بازي مي كردند و آن به طرف ديگر شيرجه مي زد!

نتوانستم كلمه هاي مناسب را بيابم براي بازگو كردن حالم!

نه پنجره اي براي ديدن ماند

و نه در همسايه اي براي كوبيدن

چشم بد به دور، وضع همه درست خواهد شد!

تنها من خواهم ماند ، مثل گاوي نشان شده؛ كر ولال!

مثل قهوه اي كف پريده بر روي ميز،

بعد از مراسم خواستگاري!

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692