شعر آزاد«نسترن مکارمی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

شعر آزاد«نسترن مکارمی»

 

نسترن مکارمی نویسنده شاعر و منتقد متولد 1357 اصفهان است. وی فارغ التحصیل رشته ی هنردر مقطع کارشناسی می باشد

.مجموعه داستان " حال هیچ کس خوب نیست " نوشته او به زودی توسط انتشارت نصیرا منتشر می شود

پیش از این هم شعرهایی از این شاعر و منتقد در سایت چوک منتشر شده بود.

دو شعر از او را با هم می خوانیم

"فروشی نیست "

فروشی نیست

این دستها که در چمدان، نامه می نویسند

برای ساعتهای پس از رفتن

فروشی نیست

این صدا که تلفن را وصل کرده است

به مشترکی همیشه دور از دسترس

و آینه که فراموشی روی پیشانیش چروک انداخته است

لطفن به کشوها، کاری نداشته باشید

آنها هنوز هم رازهای کوچکمان را فاش نکرده اند

و این کفشها که برای برگشتن پا به پا می کنند

می شود یک پاکت بیاورم ؛چشمشان توی چشم هم نیافتد ؟

اتاق همیشه همین مکعب خالی بود ؟

هنوز هم بوی خستگیهای پس از طوفان می دهد

از اتاق خواب فاصله بگیرید

اینجا را هنوز پاکسازی نکرده ام

جا به جا انفجار خنده

جا به جا پاره های بغض

برای درها مهم نبود ،چرا باز می شوند و چرا بسته

ولی سرشانه هایی که هنوز

روی رخت آویزها نشسته است

می خواهد بداند

امروز با کدام لباس

به استقبال تنهایی ات می روی ؟

"چهارده سالگی"

چهارده ساله بودم و

از دست پلیسها فرار میکردم

با روزنامه ای زیر پیراهنم

و رئیس جمهوردر صفحه ی بعد

دید میزد لباس زیرم را

پلیسها در متن تکان خورده بودند

تمام جهان ایستاده بود

اتوبوس ایستاده بود

گربه روی شیروانی داغ

و عقربه ها از جایشان جم نمیخوردند

چهارده ساله بودم و یک عاشق لمپن

در باجه ی تلفن

و یک گله گاو که در سرم زوزه میکشیدند

گرگ گمشده ای بودم

که از پستان دیگران شیر میخوردم

سگهای پلیس رد بوسه هایم را گرفتند

حالا دیگر رسیده اند به گردنم

و چیزی نمانده از مطالبم سر در بیاورند

چیزی نمانده رئیس جمهورم را بیرون بکشند

و برای استنطاق به جاهای ناامنی ببرند

باجه ی تلفن ایستاده بود

لمپن ایستاده بود

پنج ریالی ایستاده بود

ایستاده توی صف

روسری روی کاکل فر خورده ام

پلیسها سوال میکنند

مردها نشانی اشتباه میدهند

روزنامه در خودش مچاله میشود

و چهارده سالگی از تنم فرار میکند

دیدگاه‌ها   

#3 پونه 1393-09-29 16:56
قلم زيبايي داري بانو قشنگ بود
حسش كردم منو برد ب سمت و سوي سياست و يازار داغ مبارزات انتخاباتي خوشم اومد
ميتوني هم برداشت سياسي كني هم نه اصلا فقط و فقط برداشت اجتماعي عاشقانه كه يك عشق تو سرنوشتت به اندازه يك ريس جمهور تو سرنوشت ملت تاثير بذاره ، نوشته ات خاص بود بانو دوستش دارم ... حس ميكنم نوشته هاي خوب زيادي داري موفق باشي وقلمت نويسا
#2 باقر یگانه 1393-02-08 00:57
اولین بار در مجله انشا و نویسندگی من با شعرهای نسترن مکارمی آشنا شده م آنجا من به شعرهای قوی تری برخوردم و ذهنیت خوبی پیدا کرده م اما امان ساده فکری و ساده نویسی که دامن شعر امروز ایران را گرفته است
#1 رویا.ن 1393-01-25 23:37
نکته مثبت برش هایی از تصاویر زنده و پایدار ماندنِ آخرِِ متن با شروع اش.
نکته انتقادی تعدد فعل ها، که اگر بیشتر فعل ها حذف می شد به شعر کمک بیشتری می کرد.
ممنون

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692