شعر آزاد«محمد محمدي»

چاپ تاریخ انتشار:

شعر اول:

به گودی قابلمه نگاه کن

به آشپزخانه‌ی قیافه‌ات،

نتیجه تساوی حقوق تو با من شد این:

                                     همه آشغال و کثافت

                                       این :

   همه نیش!

 

شعر دوم:

به حسی، نوشتن نیست

به غلبه بر جاذبه ننوشتن

و تصادم چند کلمه است/

پیدا کردن جفت در خیابان

همسایه اهل دل

یا به در شدن از راه راست در باسن

 وماهیگیری .

 

برای همه اتفاق نمی‌افتد

پدر مردگی

و در آوردن بیش از تعداد معینی شلوار .

 

عشق اتفاق دو شخصیت نیست

تناسب دو اندازه است

که آورده‌اند

چه به هم می آئید !

 

ـــ‌ یادم‌افتاد که ــ

بیش از چند دست نمی‌توان نزدیک به کسی ماند

چند دست :

 قمار،سکس،میهمانی خانوادگی

و چند دست حرکت غیر ورزشی!

 

شعر سوم:

نوشتن ساده نیست

ننوشتن ساده نیست.

 

غذا خوردن ساده است

س ک س کردن با خود ساده نیست

با حیوان و محارم

با فردی در خیابان

ساده است.

فروختن زمین ، خانه و کتاب‌های شخصی‌ات

فروش خود ساده است

فروختن عقیده‌ات به تنها اسکناس باقی مانده که عشق‌ات

پشت‌اش را امضا کرده است

به کتابی تراژیک از زنده بودنت

و کوتاهی‌ات در حق خودت

 

مردن ساده است

اگر زندگی کردن ساده نیست!

(23آبان 91 عسلویه)

 

شعر چهارم:

 

جمجمه

زیر فشار بی‌رحمانه پوتین

آفتاب زمین خورده بر آسفالت 

بازی با بازندگی‌ست

یاس یک هوس باز .

*

خونی که آلت بر زمین می‌ریزد

گرم‌تر از آنیست که گلوله و جنگ!