شعر آزاد«كيانا برومند»

چاپ تاریخ انتشار:

 

1

 

سگ دوخته به باران هرما !

کافور که بر دهان می پاشد

ترمه که پهن می کند بر کیسه های خون

بر رَونده

کیسه ها ی رو به عمود :

پر خون

رو به افق :

نیم مرده

حالا گلاب مانده بریزد

نیش برده در صدایش

و اتاق کوچک است

شرحش بدین قرار:

1-درخت

2-تکه های آدمیان /خون/.../مین /طناب /تیر خلاص در دهان جمعی گور/....

3-کوه دراز کرده میان ابر(ابر خود مقوله ایست)

پس چهار

5-حرف های گداخته

6-        

7-طوری که پاک کنند ومعلوم نشود    

8- روزی دو والیوم گریه

9-10و11 و 12 -----13 -------1

هست ریخته اند در مجمر و دور می چرخانند :

این تن من،این مرگ های من ،این کابوس هایم ...این!!بردارید!بر...دار...ید !تمام کنید این شیون

حالا در پوزه اش هنوز سگ!

صدای پس زمینه :

باران بر شماره ی 1

باران بر شماره 2

باران بر شماره ...

ریسمان باد را کشیده اند

ضجه می آید و عزا

بِبُر

ترمه و گلاب

بِبُر

صدا بِبُر از خواب هایم هرما

سگ را ببند به سنگ

خفه کن گریه

برو

 



2

 رام است

رام ِ تنش

همه در فام ِ قرمز

واریاسیون  غروب دارد در پوست

پس اینطور دکمه باز می کند تنهایی

سینه اش را لخت

جمع است  در دهانش شب

بوسه را روشن

می گیراند 

خاموش هرما!

خاموش است دهان

در لبهایش

بی کبریت

بی چخماق

بی فندک دو هزار تومانی

که بی خطر است در بارانی ات

پنهان

همینطور پنهان هرما

 

او با  استخوان که  از مفرغ

شیشه که در رگ هایش می شکند

او پُمپئی

با خاکستر ساکنانش

او

بودای بامیان

پیش از آنکه دستی بلند شود

و غبار زرد بنشاند بر شانه ها

آمده او

و اینطور پوتین  در می آورد

اینطور موهایش را

دو هزار غروب در می آورد

پوست می اندازد کنار تخت

در صندلی بغل

عطرها

غرفه ها

پس اینطور می شنوم

نزدیک بناگوش

در پخش ماشین

بازارچه

انشعاب رگ هایش را

 

بلند  می شود

 و آویخته ای دیگر

بارانی ات را

پشت پنجره

جمع کرده ای

در چشم هایم

بقایای موجودات

مرده و زنده

و اینطور نفت می شود هرما!

تنهایی من !

خدای خواب های سگ تر از کابوس !

دیگر

خاورمیانه ی توست

اینطور است

دست بگذار

و  فاش کن گوگرد خام را

 از پشت باران.

 

  شعرها از مجموعه شعر "به هرما " انتخاب شده اند.