شعری از «علی بهرامی»

چاپ تاریخ انتشار:

zzzz

پاییز را دیدم

پشت آن کوه بلند

که بدنبال زمستان میگشت

در نگاهش گل یاس

بر تنش جامه ای از برگ درختان چنار

در کف دستانش شاخه های گل سرخ

در خیالش باران

در دلش طوفان بود

گاه هم می غرید

تا که رسوا بکند آتش عشقی که تو بر پا کردی...

شعری از «علی بهرامی»