شعر «خاور دَور» خرم سعیدی

چاپ تاریخ انتشار:

khoram saeidi

(برای کودکان کشته شده درگیری اسرائیل و فلسطین)

" دیدم که بر نداشت یکی نعشم از زمین/ خود نعش خود به شانه گرفتم گریستم.(عفیف باختری، شاعر افغانستانی)"

شانه می زد زنبور

برگ برگ گل رقصان به نسیم،

دشت از برق سم نور به رقص

شیره نور به خوشیده به باغ

باغِ بی سایه و پا بسته، نگه کرد به آزادی آب

ماه خوابیده سرِ بستر قویینه ابر

ابر راکد نگرانست به آزادی باد

ما تماشا بنشسته به سیاهی در ماه

و به دنبال یکی گمشده اقوال هوا

سخنِ راست تو گویی شده تبعیدِ کراتی دیگر

ما به نانی بدهیم پایاپا

خاطرات خوش ایامِ به باد

" هوش مصنوعی" این قرن رسیده است به راه

ما گرفتار و اسیر اعصار

سالیان حول یکی سایه تاریک دوان

قحط سالی تفکر وسط "خاور" ما

سالیان سایه سیه ابر به سر

هست بازیچه باد این  " خاور "

#خرم سعیدی پاییز 1402 شهریار

شعر «خاور دَور» خرم سعیدی