چند شعر کوتاه از «زانا کوردستانی»

چاپ تاریخ انتشار:

zana kordestani

(۱)

قاطری لنگم!

عاشق شیهه کشیدن‌های

مادیانی گریزپا.

(۲)

اتفاقی نیست که،

شاعران عاشق مرده‌اند؛

ختم رسالت پیامبران

--به عشق منتهی بود!

 (۳)

رفتی وُ همکلام در و دیوار شده‌ام!

اتاقم؛

پریشانی‌هایم را -- خوب می‌فهمد!

                  

(۴)

دیوار چین؛ 

یا برلین؟!

من که کوتاه‌ترینم!

(۵)

  《و هو الغفور و الرحیم》                  

پس چرا 

[ای شیخ!]

از آتش قهرش می‌ترسانی‌ام؟!

(۶)

مترسکِ مغموم،

بعد از برداشتِ مزرعه

نگاهِ شرمگینش را می‌دزدد-

از کلاغ‌های گرسنه!

  

 (۷)

کلاغ پیروُ،

شانه‌ی مترسک...

هم صحبت‌های؛

-روزگارانِ خشکسالی!

چند شعر کوتاه از «زانا کوردستانی»