شعری از «نصرالله شبانکاره»

چاپ تاریخ انتشار:

nasrolah shabankare

حالا که داری می روی

بر دوش من، بگزار بار زندگی

 

تنها نرو لطفن

تنها نزار الان من  دلتنگ

مشتی از این دیوانگی ها را، با خود ببر

در راه

کوه یا دشت

هر جا که در راه تو بود

سایه ای، حال و هوایی، یا دلی تنگ

بریز روی جاده ها،

مشتی از آن ساز

آن شکسته چنگ

شاید مگر روزی دوباره از سر شوق

بگیری راه برگشت

شعری از «نصرالله شبانکاره»