شعری از «مریم عرفانی فر»

چاپ تاریخ انتشار:

maryam erfanifar

قطاری که رفت

سپردمش به دست های لرزان

به ریل های شکسته/ به راه های از کار افتاده

کجاست این زمان بی زمان که در پی­اش بودی؟

بی یادی کوتاه حتی فرو بریز در انحنای بن بستی نامرئی

بی راه برو

گم راه حتی

خطر بزرگی از بیخ گوشت نگذشت

 به یاد بیاور تلخی پیشین را

بی فراموشی/ بی حساب و کتاب

به باد بسپار

 به همان انگشتی که اشاره می کرد

که نشانت دهند نشان ات را

چمدانت را دوباره در دست بگیر

محکم تر بمان و گوش کن

باد دارد تو را هدایت می کند به زمانی که باید

 بهتر که برگردی به همان روز

به همان رفتن

و همان نشان

که خاطر نداشت در یاد

شعری از «مریم عرفانی فر»