شعر «جهان به کوچکی یک تابلو» علی خیابانیان

چاپ تاریخ انتشار:

ali khiabanian

جهان را در تابلویی کوچک به دیوار آویخته‌ام

دیواری سفید و خالی از پنجره

خالی از کوچه

خالی از دستفروش دوره‌گردی که دیروز مرد

و یاد همه پنجره‌ها را با خود برد

باد از سرخوشی بازی با پرده‌ها وا مانده

وجب به وجب دیوار را زوزه می‌کشد.

حالا می‌فهمم که پنجره و اتاق و دیوار، بهانه عشق بازی باد و پرده است

و چرا مادرم هر صبح بند پرده‌ها را می‌گشاید و به تابلوی جهان آب می‌دهد

تا ببیند تا چیزهایی را به یاد داشته باشد

خودم را نقاشی می‌کنم

در سفیدی و جهان و رهگذرانی که نخواهند بود

دیده نخواهند شد  

زندگی زیباست

زندگی دوره گرد لحظه‌هایی است      رنگین و شاداب‌تر از قبل

پر می‌کشند  

و وجب به وجب این جهان را عشق می‌ورزند.

شعر «جهان به کوچکی یک تابلو» علی خیابانیان