حسن سهولي

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

1.

 

صدایی از درخت چید

پرواز را تکاند

نفرین مثل سنگ از درخت افتاد

و

من هیچ‌گاه عاقل نشدم

 

2.

 

چندسال سخن در یک دقیقه می‌گوید

احساس می‌کنم در تنه‌اش بالا می‌روم

و در بازار

زنی شیک از فرط لباس‌های کهنه‌اش

مرا می‌فروشد

 

3.

 

همه‌جا همین گونه‌اند

پاییز با هم می‌میرند

بهار زنده می‌شوند

فقط نفس می‌کشند

و

می‌رویند

 

4.

 

امکان دارد

وقتی تکان بخورد

شهر را بیدار کند

یا از آن‌طرف دستی دیگر...

مات نمی‌شود

این چشم‌ها بسم‌الله دارد

فقط می‌شود توی خواب آن‌ها را دید

حتي صبح راحت‌تر قدم زد

و بدون آن‌که کسی بداند

خندید

 

5.

 

وقتی ماه خود را در آب‌ها غرق کرد

قصه شروع شد

ستاره‌ها چشمک انداختند

خورشید!

دستانی دارد

که تورا املاء کند

 

دیدگاه‌ها   

#4 حسن سهولی 1392-01-25 12:36
درود بر دوست هنرمندم جناب علی غلامی نازنین
ممنونم آمدنت خوش حالم می کند ، نگاهتان را ارج گزارم و از این که مرا می خوانید خشنودم
#3 علی غلامی 1391-01-28 20:24
درودی به زلالی شعرهایت ... چون همیشه بکروناب سهولی عزیز ... پوزش که دیرآمدم ... مدتی است
دل ودماغ اینترنت وهرآنچه زاییده اوست را ندارم ...
#2 حسن سهولی 1391-01-23 14:34
درود بر استاد هاشمی زاده
سپاسگزار استاد هستم و همیشه از فرهیختگانی چون شما می آموزم
#1 سید محمدرضا هاشمی زاده 1391-01-18 13:34
سالهاست که باشعر سهولی واندیشه های تازه ومضامین ارزشمند وحال وهوای گسترده ومعطر دلسروده های ایشان آشناهستم....این شاعر جنوبی چه از نظر ساختار شعر وچه مضامین وتعبیران شعر امروز به زبان مستقلی دست یافته است....ودرحقیقت با دردهای مشترک مردم...جریان دارد

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692