چند شعراز«خالد بایزیدی(دلیر)»

چاپ تاریخ انتشار:

khaled bayazidi

1-

باید دریچه ای را

درشب بوجود آورد

تا که سپیدی

تمامی گستره ی شب را

به تسخیر خود در آورد

ودیگر هرگز!

خفاش به تاریکی نبا لد

با ید به داد ستاره ها برسیم

تاکه دیگر هرگز!

در فوران خون جوان خاموش نشوند

باید درچشمان شاهین

لانه ساخت

وجنگل را به بیداری دعوت کرد

2-

جها ن با اینهمه ازدحام

باز دارد رمان تنهایی انسان را

روایت می کند

3-

برگ سبزی 

برشانه هایم نشست

وچه زود هنگام به زردی گرائید

آی چه مرگ زود هنگام ای است

بی تو بودن

4-

چند قطره باران

گونه هایم را می بوسند

من تنها نیستم

من و چند قطره باران

5-

شب از خواب پرید

کودک فقیری

برروی زانو هایش

خواب اش رفته بود

چند شعراز«خالد بایزیدی(دلیر)»