اشعاری از رضا دلاوری

چاپ تاریخ انتشار:

reza delavarii

پیله،پروانه،پرواز

ما که قرار است پروانه شویم

بگذار

دنیا هرچقدر میخواهد پیله کن

-----------------------------------

پوتین شب

باز تویی و درد

و له شدن زیر پوتین مشکی شب

و صدای عقربه های زهرآگین

----------------------------------

انتقام

زمان انتقام از بزرگترین دشمنم

ماچه را میچکانم

با اینکه میدانم

برعکس گرفته ام کُلت سیاهم را

---------------------------------

آتش خود

هرکس به آتش برافروخته خود

سوخت و خاکستر شد

و باز پوست جدید

و حلقه ی بی پایان گناهان

--------------------------------

دود سیگارخدا

ابر

دود سیگار خداست

و باران

اشکهایش

که به تنهایی انسان بر زمین می بارد

اشعاری از رضا دلاوری