طرح هایی از خالد بایزیدی(دلیر)

چاپ تاریخ انتشار:

khaled bayazidi

1-

جهان!

تشنه ی نفت است

انسان نیز...

تشنه ی محبت

2--

تفنگها!

برروی گندم زارها

سوت می زنند

گرسنگان نیز...

برسرسفره ی خالی

بغض می کنند

3-

دختری!

با شاعری دست می دهد

بهار در دستهایشان

چه زیبا

به شکوفه می نشیند

4-

جنگل!

تبررا نفرین کرد

که زیبا درختان اش را

معلول می کند

5-

خون ها!

اشاره می کنند

سلام تانکهارا 

پاسخ نگوئیم

بگذارید...خون در رگ جوانان

همچنان جوان بماند

6-

خیابان!

حد سه زد

آه!...

خون جوانی

برسنگفرش اش افتاد

7-

گلی!

پژمرد...

باغبانی نیز..

درپژمردگی اش

جان سپرد

8-

باران که بارید

آسمان نیز...

کفش های رنگین کمان را

به پای کودکی کرد

که می خواست: خود را

به او برساند

9-

زنی!

غرق درخون

چاقوی از شرمندگی

درگوشه ی آشپزخانه

10-

شهری قهرکرد

چون کلید دروازه اش

بدست اشغالگری

افتاده بود

11-

آئینه!

ماتم گرفت

گریه ی مادری

آئینه گی اش را درهم ریخت

12-

زن!

سرشاراست

از زیبایی

زیبایی سرشاراست 

ازائینه

13-

نمی دانم!

ازچه می جنگیم

گاه که می بینیم:

سرانجام هرجنگی

صلح است

 

طرح هایی از خالد بایزیدی(دلیر)