شعری از «علی ربیعی (بهار)»

چاپ تاریخ انتشار:

ali rabiei

از پس پنجاهی و اندی زعمر

نعره بر میایدم از هرزگی

کاش بودم باز دور از هرکسی

چادری و گوسفندی و سگی....نیما یوشیج

آوازهای بومی

زیر لکه های زمرد خورشید

دریا گاهی سبز می شد

گاهی آبی

و مرغان در انتظار طوفانی که بروید

بارانی که ببارد

از تکانه ابرها

2

ازدشت های جنوبی

تا کوهستانهای شمالی

رغبت بی جنجال بره هاو برکه ها

مجامله عاشقانه ای داشتند

طولانی وانبوه

چون مسیرکارون

که از کوچ روهزاران  ایل و تبار می گذشتند

3

در آوازهای بومی اسامنه* های صبور

تصویری نقش می بست

تنیده با بیان ادراک بیابان و دلداده گی

فراغ سر سپرده در رویش سیاه چادرها

بدین مضمون

برخیز بهار از راه رسیده

مشق زندگی را

همین  حالا بنویسیم....

ماهشهرعلی ربیعی (ع- بهار)

*عشایر گله دار دشت های گرم خوزستان

شعری از «علی ربیعی (بهار)»