چندکوتاه سروده از:خالدبایزیدی(دلیر)

چاپ تاریخ انتشار:

khaled bayazidi

هیچ نیازی به آمدن 

بهار نیست

پیرهن گلدارتو...

 بهار من است

درتمامی عمر

2-

درین غربت وتنهایی

همه چیز

به پایان خودرسیده است

به غیراز:

پاکت سیگارم

که مدام!

نخ...نخ می سوزد

درفراق وطنم

3-

توکه رفتی

ساعت مچی ام نیز

چون قلبم

ازکار افتاد

آی نازنین کی می آئید؟!

تاکه این:ساعت وقلب را

به کاربیاندازید؟؟!!

4-

به تو که فکرمی کنم

درخت خشکیده باغچه ام

غرق درشکوفه می شود

وبهارچه زیبا

درچشمانت جوانه می زند

5-

دیروز شعری ام

دست به خودکشی زد

چون دیکتاتوری می خواند اش

وازآن لذت می برد

وبا هرخوانش ای جوانی

پروازرا به خاطر می سپرد؟؟!!

6-

اینقدر!

شعرشاعران جهان را

به وام گرفته ام

به گمانم...

بدهکارترین

شاعرجهانم

7-

خواب می دیدم:

که ساعتم...

دیکتاتوری را

ازخواب بیدار می کرد

سپیده دم که برخواستم

ساعتم مرگ او را می نواخت

آنگاه فهمیدم:خواب ها

همه برعکس اند؟؟!!

8-

زندگی صورتم را

باسیلی سرخ می کند

من نیز!

مسیح وارروی دیگرم را

برمی گردانم؟!

9-

وقتی که نیستی

سراغ تورا

ازپروانه می گیرم

پروانه نیز...

همه گلهای باغچه را

نشانم می دهد

10-

دقتی که تورا

جویبار...

جویبار...می بوسم

نگاههای غرق درشکوفه ات

کندو...

کندو..

عسل می شوند

11-

تاکه عاشق زندگی شدم

مرگ آمدوعشق ام را گرفت

هیچ نیازی به آمدن 

بهارنیست

پیرهن گلدارتو...

 بهار من است

درتمامی عمر

2-

درین غربت وتنهایی

همه چیز

به پایان خودرسیده است

به غیراز:

پاکت سیگارم

که مدام!

نخ...نخ می سوزد

درفراق وطنم

3-

توکه رفتی

ساعت مچی ام نیز

چون قلبم

ازکار افتاد

آی نازنین کی می آئید؟!

تاکه این:ساعت وقلب را

به کاربیاندازید؟؟!!

4-

به تو که فکرمی کنم

درخت خشکیده باغچه ام

غرق درشکوفه می شود

وبهارچه زیبا

درچشمانت جوانه می زند

5-

دیروز شعری ام

دست به خودکشی زد

چون دیکتاتوری می خواند اش

وازآن لذت می برد

وبا هرخوانش ای جوانی

پروازرا به خاطر می سپرد؟؟!!

6-

اینقدر!

شعرشاعران جهان را

به وام گرفته ام

به گمانم...

بدهکارترین

شاعرجهانم

7-

خواب می دیدم:

که ساعتم...

دیکتاتوری را

ازخواب بیدار می کرد

سپیده دم که برخواستم

ساعتم مرگ او را می نواخت

آنگاه فهمیدم:خواب ها

همه برعکس اند؟؟!!

8-

زندگی صورتم را

باسیلی سرخ می کند

من نیز!

مسیح وارروی دیگرم را

برمی گردانم؟!

9-

وقتی که نیستی

سراغ تورا

ازپروانه می گیرم

پروانه نیز...

همه گلهای باغچه را

نشانم می دهد

10-

دقتی که تورا

جویبار...

جویبار...می بوسم

نگاههای غرق درشکوفه ات

کندو...

کندو..

عسل می شوند

11-

تاکه عاشق زندگی شدم

مرگ آمدوعشق ام را گرفت

آن وقت من ماندم و

خروارها...خروار خاک

بابدرقه ی انبوهی ازچشم های نمناک

12-

توکه آمدی

دل ازبهار کندم

چراکه نگاه هایت

ازهمه ی بهاران عمرم

جذاب تراست

آن وقت من ماندم و

خروارها...خروار خاک

بابدرقه ی انبوهی ازچشم های نمناک

12-

توکه آمدی

دل ازبهار کندم

چراکه نگاه هایت

ازهمه ی بهاران عمرم

جذاب تراست

چندکوتاه سروده از:خالدبایزیدی(دلیر)