حرف از تو که می شود
شاعری می شوم
هول و بی دست و پا
چشم به دریا ی آبی چشمهایت
ورق میزنم کلمات را
اما ساحلی آرام کجا
شعری کجا
تا تو باشی و چشمهایت
من هنوز
همان شاعرم
هول و بی دست و پا
---------------------------------------------------------------------
خیس_ ستاره میشوم
در آسمان_ چشمانت
وقتی ترانه و ابر
می آمیزند
راستی
باران
سوغات اسفند چشمان توست