«بریکولاژی از پرسونای داعش و صورتک‌های ناهمپوش» محمد الله ویسی

چاپ تاریخ انتشار:

zzzz

- زیر سقف آسمان –

یک نفر، نه چند نفر

 

چشم خدا را دور دیده

به برکت اندیشیده

زیرآب حرکت را هم زدیده

بادهای موسمی مسموم وزیده

باران بمب‌های خوشه‌ای هم باریده

نه، رگباریده

سر تک تک شکوفه‌ی درختکان

طناب دار روییده

کفران نعمت است اگر

یکی بدون سر بر زمین افتیده

 [باران باریده است

اما زمین‌ها تر نیست

پی آنگاه کیو

کیو کیو / بنگ بنگ

به صدق این گزاره شهادتین بدهید ]

یک پرفورمنسیست اثری در چند رسانه خلاقیده

نه، ملتقاییده

بریکولاژی از هنر، علم و روانکاوی مفصل به ندیده

تشریح یک جسد بر تخت آنالیزان،

حوصله سربر بریده

پرفورمنسیست قدم زدن در جای شلوغ خوش‌تر دیده

ضامن را کشیده

شرحه شرحه، شرحیده

اکسپرسیونیست، کوبیستیده

گرینیکای پیکاسو، گُرخیده، نه رُخسیده

سر و دست و پا در هوا بالیده

داغ داغ بر زمین فرودیده

کون آسفالت تازه را هم تاولیده

اما پشت کوه‌های ناخداییده

لیبرال سرتایه کرباسی

اکثریت‌های خامُشی زاییده

همه‌ی اینارو اکشنیده

زیر باد کولر گازی

آزادی رو هم تنآسیده

در ادامه‌ی روایت

راوی قاط می زند

کسی دیگر روایت را پیش می‌برد

کمی آن مرزتر

کوک بمب‌های ساعتی

به وقت بیدار نشدن

استحاله‌ی کودکان به عروسک‌ها

تراگشت فیلم مستند به انیمیشن

تصعید ترس به تراس

و مادر بزرگ

با دستان شکسته

از کلاف ابرهای کلافه

تن دخترکان عور در گور را رفو می زند.

 - روی سقف آسمان –

خدا در پس سکوت اش

پنهان،

هویداست.

و

نشسته با هوش بهر بالا

آخرالزمان اش را با جدیدترین دستاوردهای علم نجوم جم می زند.