برای هایدگر . . .
پروای
نامیدن ات را،
زبان ،
جعلی معصیت بار است و
تاریخ ،
غصب خونبار ممالک خیال
رویدادگی ات
ترس آگاهی را
سیماچه ای ست که
ترکی بر تاریکی تاش می زند
و فاش
که
پرده برافتاده و
از چرخاچرخ تامل
به زیر آمده ای
سالخورده تر از زمان
امان مباش
چرا که
اکنونیت عقیم ات را
تاویلی مقرر نیست
کار از کار گذشته است
و
در این سو تر ها
کمی بعد از آن - جا بودن
مرگ افتاده است
و دیگر نبض اش نمی زند