سه شعر از «امیر حاجی زاده»

چاپ تاریخ انتشار:

سه شعر از «امیر حاجی زاده»

 

دنياي من
حالا دريچه اي
به شعاع دو سانتي متر داشت
.
از وقتي كه
تلويزيون و تمام اسباب و اثاثيه
خانه را برده اي
تنهايي را
به گردنم انداختي
.
به دستانت مي آمد
نقشه ي زمين را
جور ديگر بكشند
از وقتي كه حلقه ات را
با خودت نبرده اي.
____________________________________
زنان بسياري مرده اند
و مردهاي بسياري
نشسته اند و
پابه پاي نبودن،گريسته اند ...

تنب بزرگ
تنب كوچك
اندوه ما اندوه بزرگي ست
شايد هم كوچك
وقتي جزيره ها،سينه هاي زناني اند
كه آنها را كشته ايم
و با گريه هامان نتوانستيم
سرشان را زير آب كنيم.
_____________________________________
هرچقدر محكم باشي
ناگهان كسي فرو مي ريزد
مثل مهره اي از دومينو
.
مرا دوست داشته باش
قبل از خودكشي آتش نشان ها
براي نجات.