شعری از «رسول طاهری»

چاپ تاریخ انتشار:

شعری از «رسول طاهری»

 

و ناگهان شب

تاريک تر از تار موي چسبيده به پيراهنم!

لبهايت

رنگ تازيانه مي گيرد

اندامت

طرح ياغي ترين اسب هاي شمالي

که تنها چهار نعل را خوب مي فهند

- من -

با استخوان هايي براي شکستن

ميان افکارت دراز مي کشم

و مي انديشم

اينکه مرا

کسي عاشقانه دوست دارد

چقدر مي تواند درد ناک باشد!!