دارم از احساساتم با ظرفها حرف می زنم
تا بحال احساس مشابهی با قابلمه داشته ای؟
تا بحال توی بشقاب خودت را خورده ای؟
یا با چنگال وقتی که در جگر فرو می رفت
تابحال توی لیوان اشک هایت را شسته ای؟
بهجای کله ام یک دیگ بگذارید
یک قاشق کوچک افتاده در سینک مرا می ترساند