شعر آزاد «آیدا مجیدآبادی»

چاپ تاریخ انتشار:

شعر آزاد «آیدا مجیدآبادی»

 

آیا سنگ ها

درد دَوَران زمین را می فهمند؟

و استخوان ها

تشنج مرگ را؟

می توانی زود انزالی ابر ها را

به حساب گناه بگذاری

و با شمع های سر بریده

به معبد خورشید بروی

کوچه هایی که از گلوی من کوچ کرده اند

در میدان عدالت به هم می رسند

و قرن ها منتظر می مانند

که صورت حساب ساکنانشان پرداخته شود

من اما

به اَبَردردی فکر می کنم

که نسل آدمیزاد را هم منقرض کند.