شعر از «نگار غلامعلی پور»

چاپ تاریخ انتشار:

شعر از «نگار غلامعلی پور»

 

اتفاقی افتاده در من!

سال‌ها نریخته بود این اشک‌ها

گرانشی دارد عشق

آشتی‌ام داده با جبرها

با دورترین اندیشه‌ی عمق غارها

اتفاقی افتاده در من!

می‌خروشم

موج می‌شوم

سونامی...

می‌تازم بر جغرافیای وجودت

خاک‌ات را گره بزن با من

مرزت را.

بیا گذشته را فتح کنیم

ترس‌ها را.

باورت را گره بزن با من

دستان‌ات رام‌ام می‌کند.