ای تو اندوه بیکرانه ی من
از پس کدامین فتنه،خاطر زمن بشستی
و درین فراخ شبگون وحشت زا رهانیدی
که نه نشانی هست و نه سوسوی چراغی.
برزخ است این
که نه راه گریز است و نه راه گذار.
نه ستاره ای،آذرخشی
و نه فروغی که از افق خاوران برآید
انگار آسمان ابریست !!!
می غرد
و فتنه می بارد چون رگبار
اما قبای عشق تو پوشیده ام بر جان
بگذار تا بتازد تازیانه های نامرادی ها
فسون نافرجام عقل که مکاره ایست خون بار
از تاب و تب عشقت نمی کاهد.
دیدگاهها
تبریک میگویم
بسیار زیبا و دلنشین
البته در پیوستگی کلمات و طول و عرض مصرع ها دقت کن
در ضمن واژه قبا یک واژه ای غیر ایرانی است که مفهوم همان عبا را دارد
پیروز و سرلند باشید
با احترام صابری
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا